شاعر : قاسم صرافان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل
چارده قرن استازقتل عدالت رد شدی از کنار خون او،دنیا!چه راحت رد شدی فکر کردی، بیعلی هم اهل ایمانی، ولی بیولی،در امتحان بیع و بیعت،رد شدی
از «قسیم النار و الجنة»، جدایی تا به کی؟ازبهشت سرنوشتت،با چه قیمت ردشدی؟
با چه رویی،چشم بستی روی«اکملت لکم»؟ با لگدازپهلوی آیات عصمت رد شدی؟ پای بر اوراق مصحف،میگذاری میرویای که از آیات قرآن،بیولایت رد شدی! فکر میکردی که بیحُجّت،شود حَجّت قبولبا فروعت،ازاصول وازاصالت رد شدی «باز باش ای باب رحمت تا ابد»،را خواندهای؟چیست جز لعنت،اگر از باب رحمت رد شدی؟ گرچه تقدیر خلایق،هرچه لایق میشودحیف از این نعمت،که ازآن بیلیاقت رد شدی چارده قرن است،تقدیرت به جز حسرت نبودتا که از درد علی، بیدرد وحسرت رد شدی عدل او دیگر مزاحم نیست،پس راحت بخوابای که ازخون علی،اینقدر راحت رد شدی!